امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Considerable

kənˈsɪdrəbl kənˈsɪdrəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more considerable
  • صفت عالی:

    most considerable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
قابل‌ ملاحظه، قابل‌ توجه، چشمگیر، شایان، زیاد، به‌ نسبت زیاد، فراوان، عمده، مهم، اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a considerable number
- مقدار قابل‌ توجه
- a considerable success
- موفقیت چشمگیر
- The building suffered considerable damage.
- به ساختمان خسارات عمده‌ای وارد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد considerable

  1. adjective abundant, large
    Synonyms:
    ample appreciable astronomical big bountiful comfortable commodious extensive goodly great hefty huge large-scale lavish major marked much noticeable plentiful pretty reasonable respectable sizable substantial tidy tolerable
    Antonyms:
    inconsiderable insignificant little slight small undistinguished unnoticeable
  1. adjective important
    Synonyms:
    big consequential distinguished doozie dynamite essential fab fat influential material meaningful momentous mondo noteworthy renowned significant solid gold something something else substantial super super-duper to the max unreal venerable weighty
    Antonyms:
    insignificant unimportant unnoteworthy unnoticeable

Collocations

  • a considerable of

    (آمریکا - محلی) تعداد زیادی (از)، مقدار زیادی (از)

  • by considerable

    (آمریکا - محلی) به تعداد زیاد، به مقدار زیاد

لغات هم‌خانواده considerable

ارجاع به لغت considerable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «considerable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/considerable

لغات نزدیک considerable

پیشنهاد بهبود معانی