با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Consignee

ˌkɑːnsaɪˈniː ˌkɒnsaɪˈniː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
گیرنده (شخص حقیقی یا حقوقی که کالا برای دریافت آن شخص ارسال می‌شود)
- The consignee must sign for the package to confirm receipt.
- گیرنده باید بسته را برای تأیید دریافت امضا کند.
- The consignee's address was incorrect.
- آدرس گیرنده نادرست بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consignee

  1. noun One who acts for another
    Synonyms: representative, factor, proctor, recipient

ارجاع به لغت consignee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consignee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consignee

لغات نزدیک consignee

پیشنهاد بهبود معانی