امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Consolidate

kənˈsɑːlədeɪt kənˈsɒlədeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    consolidated
  • شکل سوم:

    consolidated
  • سوم‌شخص مفرد:

    consolidates
  • وجه وصفی حال:

    consolidating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1
محکم کردن، مستحکم کردن، تقویت کردن، تثبیت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The troops consolidated their positions.
- سربازان مواضع خود را مستحکم کردند.
- The coach is trying to consolidate the team's defense to improve their chances of winning.
- مربی تلاش می‌کند دفاع تیم را تقویت کند تا شانس پیروزی‌شان را افزایش دهد.
verb - intransitive verb - transitive
اقتصاد یکی کردن، ادغام کردن، درآمیختن، یکپارچه کردن، یکجا کردن، تلفیق کردن، پیوستن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده
- to consolidate a number of small schools
- چند مدرسه‌ی کوچک را ادغام کردن
- The two companies consolidated.
- دو شرکت به هم پیوستند.
- consolidated fund
- صندوق (یا اعتبار) تلفیقی
verb - transitive
اقتصاد تثبیت کردن (قیمت)، کف‌سازی کردن (قیمت)
- The merger allowed the two companies to consolidate their market share.
- ادغام به این دو شرکت این امکان را داد تا سهام بازار خود را تثبیت کنند.
- It's important for businesses to consolidate their resources to improve efficiency.
- برای کسب‌وکارها مهم است که دارایی خود را برای بهبود کارایی تثبیت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consolidate

  1. verb combine; make firm
    Synonyms:
    add to amalgamate amass band bind blend build up bunch up cement centralize compact compound concatenate concentrate condense conjoin connect densen develop federate fortify fuse harden hitch hitch on hook up with incorporate join league mass meld mix plug into pool reinforce render solid secure set slap on solidify stabilize strengthen tack on tag on team up with thicken throw in together tie in tie up with unify integrate
    Antonyms:
    disjoin disperse divide part separate

ارجاع به لغت consolidate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consolidate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consolidate

لغات نزدیک consolidate

پیشنهاد بهبود معانی