امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Construction

kənˈstrʌkʃn kənˈstrʌkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    constructions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
ساختمان، ساخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
ساختمان، عمارت
- The construction of airplanes is time- consuming.
- ساختن هواپیما وقت‌گیر است.
- ships of similar construction
- کشتی‌های دارای ساختار مشابه
- a five-story construction
- یک ساختمان پنج طبقه
- to put the wrong construction on somebody's statements
- اظهارات کسی را به غلط تعبیر کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد construction

  1. noun creation, building
    Synonyms:
    architecture arrangement assembly build cast composition conception constitution contour cut development disposition edifice elevation erecting erection fabric fabricating fabrication figuration figure form format formation foundation improvisation invention makeup making manufacture mold origination outline plan planning prefab prefabrication putting up raising rearing roadwork shape structure system systematization turn type
    Antonyms:
    destruction disfigurement disorganization ruin ruins
  1. noun explanation
    Synonyms:
    apprehension construal definition exegesis explication exposé exposition inference interpretation reading rendering rendition translation version

لغات هم‌خانواده construction

ارجاع به لغت construction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «construction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/construction

لغات نزدیک construction

پیشنهاد بهبود معانی