امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Contestant

kənˈtestnt kənˈtestnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    contestants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
شرکت‌کننده (در مسابقه و غیره)، حریف، رقیب، مدعی، دادخواه، ستیزه‌جو، مسابقه‌دهنده، مدافع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The contestants were all Iranians.
- همه‌ی مسابقه‌دهندگان ایرانی بودند.
- the contestant parties in a court action
- طرفین دعوی در محاکمه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contestant

  1. noun competitor
    Synonyms:
    adversary antagonist aspirant battler candidate challenger combatant contender contester dark horse disputant entrant favorite hopeful member participant player rival scrapper team member warrior

ارجاع به لغت contestant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contestant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contestant

لغات نزدیک contestant

پیشنهاد بهبود معانی