امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Continence

ˈkɑːnt̬nəns ˈkɒntənəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
نگه داشتن ادرار یا مدفوع، نگهداری دستشویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- fecal continence
- نگهداری مدفوع
- practicing continence to improve bladder control
- تمرین نگهداری ادرار برای بهبود کنترل مثانه
noun uncountable
(از امیال جنسی) خودداری، خویشتن‌داری، پرهیزکاری، صیانت نفس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد continence

  1. noun self-restraint
    Synonyms:
    abstemiousness abstinence asceticism celibacy chastity forbearance moderation refraining self-control sobriety temperance virtue

ارجاع به لغت continence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «continence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/continence

لغات نزدیک continence

پیشنهاد بهبود معانی