امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Continent

ˈkɑːnt̬nənt ˈkɒntɪnənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    continents

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B1
اقلیم، قاره، پرهیزکار، خوددار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the continent of Africa
- قاره‌ی افریقا
- Nowadays, the old man is continent only infrequently.
- پیرمرد حالا به‌ندرت می‌تواند ادرار خود را نگه‌ دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد continent

  1. adjective chaste, pure
    Synonyms:
    abstemious abstentious abstinent ascetic austere bridled celibate curbed inhibited modest restrained self-restrained sober temperate
    Antonyms:
    impure incontinent unchaste

Collocations

  • the continent

    قاره‌ی اروپا (به استثنای بریتانیای کبیر)، اقلیم اروپا

لغات هم‌خانواده continent

  • noun
    continent

ارجاع به لغت continent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «continent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/continent

لغات نزدیک continent

پیشنهاد بهبود معانی