امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Contrivance

kənˈtraɪvns kənˈtraɪvns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اختراع، تدبیر، تمهید، اسباب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- (E. Burke) government is a contrivance of human wisdom.
- دولت ساخته‌ی عقل بشر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contrivance

  1. noun plan, fabrication
    Synonyms:
    angle artifice brainchild coinage design dodge expedient formation gimmick intrigue invention inventiveness machination measure plot project ruse scheme slant stratagem switch trick twist
    Antonyms:
    disorganization
  1. noun gadget
    Synonyms:
    apparatus appliance brainchild coinage contraption convenience creation device discovery engine equipment gear gimcrack harness implement instrument invention machine material mechanism tackle thingamabob thingamajig tool utensil whatsis widget

ارجاع به لغت contrivance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contrivance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contrivance

لغات نزدیک contrivance

پیشنهاد بهبود معانی