با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Convent

ˈkɑːnvent ˈkɒnvnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    convents

معنی و نمونه‌جمله

noun
صومعه، دیر، مجمع
- Nuns live in convents.
- تارک دنیاها (راهبه‌ها) در دیر زندگی می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد convent

  1. noun nunnery
    Synonyms: abbey, cloister, monastery, religious community, retreat, school

Collocations

  • convent school

    مدرسه‌ی دخترانه (وابسته به صومعه)

ارجاع به لغت convent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convent

لغات نزدیک convent

پیشنهاد بهبود معانی