امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conveniently

kənˈviːniəntli kənˈviːniəntli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌طور مناسب، به‌طور راحت، به‌راحتی، به‌طور بی‌دردسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- This house is very conveniently located.
- این خانه به‌طور مناسب خیلی راحت و مناسب واقع شده است. (=دسترسی به آن راحت است)
- I asked her to clean up the kitchen but of course she conveniently forgot.
- از او خواستم آشپزخانه را تمیز کند اما او به‌راحتی و به‌طور بی‌دردسر فراموش کرد. (با خنده)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conveniently

  1. adverb In a convenient manner
    Synonyms:
    handily
    Antonyms:
    inconveniently

لغات هم‌خانواده conveniently

  • adverb
    conveniently

ارجاع به لغت conveniently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conveniently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conveniently

لغات نزدیک conveniently

پیشنهاد بهبود معانی