امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Converse

ˈkɑːnvɜrːs ˈkɑːnvɜrːs kənˈvɜːs kənˈvɜːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    conversed
  • شکل سوم:

    conversed
  • سوم‌شخص مفرد:

    converses
  • وجه وصفی حال:

    conversing
  • شکل جمع:

    converses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective adverb
بالعکس، معکوس، واژگون، وارونه، مخالف، گفت‌وگو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun verb - intransitive adjective adverb
صحبت کردن، مذاکره کردن، محاوره کردن، آمیزش، صحبت
- They conversed for more than two hours.
- آنان بیش از دو ساعت با هم صحبت کردند.
- It was pleasant to converse with her.
- مکالمه کردن با او خوشایند بود.
- They conversed first in English and then in French.
- آنان ابتدا به انگلیسی و سپس به فرانسه با هم حرف زدند.
- Whatever position you assume, she will take the converse position.
- هر موضعی که اتخاذ کنی، او موضع عکس آن را انتخاب می‌کند.
- You can pour this liquid on the sugar or, conversely, you can pour the sugar on this liquid.
- شما می‌توانید این محلول را روی شکر بریزید یا بالعکس شکر را روی این محلول بریزید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد converse

  1. adjective opposite
    Synonyms:
    antipodal antipodean antithetical contradictory contrary counter counterpole different reverse reversed transposed
    Antonyms:
    complementary equal same similar
  1. noun opposite
    Synonyms:
    antipode antipole antithesis contra contrary counter counterpole inverse obverse other side reverse
    Antonyms:
    equal same similarity
  1. verb talk
    Synonyms:
    chat chew the fat chitchat commune confer discourse exchange gab parley rap schmooze speak use yak
    Antonyms:
    be quiet be silent

ارجاع به لغت converse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «converse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/converse

لغات نزدیک converse

پیشنهاد بهبود معانی