با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conversely

kənˈvɜːrsli ˈkɒnvɜːsli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
در نقطه‌ی مقابل، از طرفی دیگر، از سوی دیگر، متقابلاً، در مقابل، به‌طور وارونه، به‌طور معکوس، برعکس، بالعکس
- She prefers tea in the morning; conversely, her husband chooses coffee.
- او چای را در صبح ترجیح می‌دهد؛ برعکس، شوهرش قهوه را انتخاب می‌کند.
- The weather this week is expected to be cold; conversely, next week will be warm and sunny.
- هوای این هفته سرد پیش‌بینی می‌شود؛ بالعکس هفته‌ی آینده گرم و آفتابی خواهد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت conversely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conversely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conversely

لغات نزدیک conversely

پیشنهاد بهبود معانی