امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Copious

ˈkoʊpiəs ˈkəʊpiəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فراوان، مفصل، زیاد، خیلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He wrote copious letters.
- او نامه‌های زیادی نوشت.
- He presented copious evidence.
- او شواهد فراوانی ارائه داد.
- a copious painter
- نقاش دارای آثار زیاد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد copious

  1. adjective abundant
    Synonyms:
    alive with a mess of ample aplenty bounteous bountiful coming out of ears crawling with extensive exuberant full galore generous heavy lavish liberal lush luxuriant no end overflowing plenteous plentiful plenty profuse prolix replete rich superabundant thick with verbose wordy
    Antonyms:
    lacking meager needing needy poor rare scarce wanting

ارجاع به لغت copious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «copious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/copious

لغات نزدیک copious

پیشنهاد بهبود معانی