امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cordial

ˈkɔːrdʒl ˈkɔːdiəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
قلبی، صمیمی، مقوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He greeted us with a cordial tone.
- با لحنی دوستانه به ما خوشامد گفت.
- Akbar shook my hand cordially.
- اکبر صمیمانه دست مرا فشرد.
- to have a cordial dislike for something
- از ته دل از چیزی بیزار بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cordial

  1. adjective friendly, sociable
    Synonyms:
    affable affectionate agreeable amicable buddy-buddy cheerful clubby companionable congenial convivial cozy earnest genial glowing gracious happy heartfelt heart-to-heart hearty invigorating jovial mellow neighborly palsy-walsy polite red-carpet responsive sincere social sympathetic tender warm warmhearted welcoming wholehearted
    Antonyms:
    aloof cool disagreeable hostile indifferent inhospitable uncordial unfriendly unpleasant unsociable

ارجاع به لغت cordial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cordial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cordial

لغات نزدیک cordial

پیشنهاد بهبود معانی