با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corkscrew

ˈkɔːrkskruː ˈkɔːkskruː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    corkscrewed
  • شکل سوم:

    corkscrewed
  • سوم شخص مفرد:

    corkscrews
  • وجه وصفی حال:

    corkscrewing
  • شکل جمع:

    corkscrews

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
چوب‌پنبه‌بازکن، چوب‌پنبه‌کش (ابزاری برای بازکردن چوب‌پنبه از در بطری‌)
- I always keep a corkscrew in my kitchen drawer for opening wine bottles.
- همیشه برای باز کردن بطری‌های شراب در کشو آشپزخانه‌ام چوب‌پنبه‌بازکن نگه می‌دارم.
- Can you pass me the corkscrew? I need to open this champagne bottle.
- آیا می‌تونی اون چوب‌پنبه‌کش رو به من بدی؟ باید این بطری شامپاین رو باز کنم.
adjective
پیچ‌واپیچ، پیچ‌دار
- He clenched his fist around the corkscrew wire.
- مشتش را دور سیم پیچ‌واپیچ گره کرد.
- Her corkscrew hair bounced with every step she took.
- موهای پیچ‌دارش با هر قدمی که برمی‌داشت بالا و پایین می‌رفت.
verb - transitive
پیچ‌وتاب خوردن (یا داشتن)
- From here on, the road corkscrews up the mountain.
- از اینجا به بعد جاده تا سر کوه پیچ‌وتاب دارد.
- The kite corkscrewed.
- بادبادک پیچ‌وتاب خورد.
verb - intransitive
مارپیچ رفتن
- The cyclist corkscrewed through the steep mountain trail.
- دوچرخه‌سوار در مسیر شیب‌دار کوهستانی مارپیچ رفت.
- The car corkscrewed through the narrow.
- ماشین در باریکه مارپیچ رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corkscrew

  1. verb To move or proceed on a repeatedly curving course
    Synonyms: spiral, coil, entwine, twist, wind, curl, meander, snake, twine, weave, wreathe
  2. noun A bottle opener that pulls corks
    Synonyms: bottle screw, latchstring

ارجاع به لغت corkscrew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corkscrew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corkscrew

لغات نزدیک corkscrew

پیشنهاد بهبود معانی