با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corky

ˈkɔːrki corky
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
چوب‌پنبه‌ای، خشکیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corky

  1. adjective (of wine) tainted in flavor by a cork containing excess tannin
    Synonyms: corked
  2. adjective Displaying light-hearted nonchalance
    Synonyms: airy, breezy, buoyant, debonair, jaunty

ارجاع به لغت corky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corky

لغات نزدیک corky

پیشنهاد بهبود معانی