با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coronet

ˌkɔːrəˈnet ˈkɒrənet
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    coronets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نیم‌تاج، تاج کوچک
- The princess wore a beautiful coronet on her head.
- شاهزاده‌خانم نیم‌تاج زیبایی بر سر نهاده بود.
- The queen's coronet sparkled in the sunlight.
- تاج کوچک ملکه زیر نور خورشید می درخشید.
noun countable
جانورشناسی نیم‌تاج (در سم اسب)
- The horse's coronet was injured during the race.
- نیم‌تاج اسب در جریان مسابقه آسیب دید.
- The coronet is a sensitive area that requires proper care and maintenance.
- نیم‌تاج ناحیه‌ی حساسی است که نیاز به مراقبت و نگهداری مناسب دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coronet

  1. noun The symbol of royalty
    Synonyms: crown, headdress, tiara, diadem, anadem, band, chaplet, circle, headband, wreath

ارجاع به لغت coronet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coronet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coronet

لغات نزدیک coronet

پیشنهاد بهبود معانی