امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Corrugated

ˈkɔː- / / ˈkɑː- ˈkɒrəɡeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
موج‌دار، شیاردار، زنبوری، شیاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- corrugated sheet
- ورق آهن موج‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corrugated

  1. adjective Ridged, grooved
    Synonyms:
    wrinkled creased folded grooved ridged crinkled crumpled furrowed fluted roughened flexed puckered cockly crimpy rimpled snaggy
    Antonyms:
    smooth flat even

ارجاع به لغت corrugated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corrugated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corrugated

لغات نزدیک corrugated

پیشنهاد بهبود معانی