گذشتهی ساده:
coughedشکل سوم:
coughedسومشخص مفرد:
coughsوجه وصفی حال:
coughingشکل جمع:
coughsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(بههمراه سرفه) بالا آوردن
(پول یا اطلاعاتی را به اجبار) دادن، پرداختن، سلفیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cough» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cough