با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Counterattack

ˈkaʊntərəˌtæk ˈkaʊntərəˌtæk ˈkaʊntərəˌtæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    counterattacked
  • شکل سوم:

    counterattacked
  • سوم شخص مفرد:

    counterattacks
  • وجه وصفی حال:

    counterattacking
  • شکل جمع:

    counterattacks

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: counter-attack

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
حمله‌ی متقابل، ضدحمله، پاتک
- The army launched a counterattack to push back the enemy forces.
- ارتش برای عقب راندن نیروهای دشمن دست به حمله‌ی متقابل زد.
- The boxer dodged his opponent's punch and launched a counterattack.
- مشت‌زن از مشت حریف جاخالی داد و ضدحمله‌ای را انجام کرد.
verb - intransitive verb - transitive
ضدحمله زدن، حمله‌ی متقابل کردن، دست به حمله‌ی متقابل زدن، دست به ضدحمله زدن، پاتک زدن
- They counterattacked with all their tanks.
- آنان با همه‌ی تانک‌های خود پاتک زدند.
- The enemy troops were advancing, but our soldiers quickly counter-attacked and pushed them back.
- نیروهای دشمن در حال پیشروی بودند اما سربازان ما به‌سرعت ضد حمله زدند و آن‌ها را عقب راندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد counterattack

  1. noun The act of retaliating
    Synonyms: counteraction, counterblow, reciprocation, reprisal, requital, counterplay, countermove, retaliation, retribution, revenge, tit for tat, vengeance
  2. verb Make a counterattack
    Synonyms: counterstrike

لغات هم‌خانواده counterattack

ارجاع به لغت counterattack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «counterattack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/counterattack

لغات نزدیک counterattack

پیشنهاد بهبود معانی