امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Counterclockwise

ˌkaʊnt̬ərˈklɑːkwaɪz ˌkaʊntəˈklɒkwaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از anticlockwise به‌ جای counterclockwise استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
در جهت مخالف حرکت عقربه‌ی ساعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The ceiling fan was set to rotate counterclockwise.
- پنکه‌ی سقفی برای چرخیدن در جهت مخالف حرکت عقربه‌ی ساعت تنظیم شده بود.
- The dancer gracefully spun counterclockwise on the stage.
- رقصنده روی صحنه به زیبایی در جهت مخالف حرکت عقربه‌ی ساعت چرخید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد counterclockwise

  1. adjective In the direction opposite to the rotation of the hands of a clock
    Synonyms:
    widdershins anticlockwise left-wingish withershins contraclockwise
    Antonyms:
    clockwise
  1. adverb In a direction opposite to the direction in which the hands of a clock move
    Synonyms:
    anticlockwise
    Antonyms:
    clockwise

ارجاع به لغت counterclockwise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «counterclockwise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/counterclockwise

لغات نزدیک counterclockwise

پیشنهاد بهبود معانی