با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Creak

kriːk kriːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    creaked
  • شکل سوم:

    creaked
  • سوم شخص مفرد:

    creaks
  • وجه وصفی حال:

    creaking
  • شکل جمع:

    creaks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
صدای غوک درآوردن، شکوه و شکایت کردن، غژغژ کردن، صدای لولای روغن نخورده، جیرجیر کفش
- the creak of the cart's wheels
- جیرونگ چرخ‌های گاری
- The cellar door creaked open.
- در سردابه جیرونگ‌کنان باز شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creak

  1. verb grind, grate with high noise
    Synonyms: chirr, crepitate, groan, rasp, scrape, scratch, screech, sound, squeak, squeal

ارجاع به لغت creak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/creak

لغات نزدیک creak

پیشنهاد بهبود معانی