امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crossbred

ˈkrɒsbred ˈkrɒsbred
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
دورگه، پیوندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crossbred

  1. adjective Bred from parents of different varieties or species
    Antonyms:
    purebred

ارجاع به لغت crossbred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crossbred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crossbred

لغات نزدیک crossbred

پیشنهاد بهبود معانی