امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crossover

ˈkrɒːsoʊvər ˈkrɒsəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    crossovers

معنی و نمونه‌جمله

noun
چلیپایی، متقاطع، دورگه، معبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a jazz-to-disco crossover
- تغییر موسیقی جاز به موسیقی دیسکو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crossover

  1. noun The interchange of sections between pairing homologous chromosomes during the prophase of meiosis
    Synonyms:
    crossing-over
  1. noun A voter who is registered as a member of one political party but who votes in the primary of another party
    Synonyms:
    crossover voter
  1. noun A path (often marked) where something (as a street or railroad) can be crossed to get from one side to the other
    Synonyms:
    crossing crosswalk

ارجاع به لغت crossover

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crossover» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crossover

لغات نزدیک crossover

پیشنهاد بهبود معانی