گذشتهی ساده:
cuffedشکل سوم:
cuffedسومشخص مفرد:
cuffsوجه وصفی حال:
cuffingشکل جمع:
cuffsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) بدون آمادگی قبلی، بیمقدمه، بدون پیشاندیشی
(امریکا - عامیانه) نسیه، قرضی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cuff» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cuff