امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curvilinear

American: ˌkɜːrvəˈlɪniər British: ˌkɜːvɪˈlɪniə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(مشتمل بر خط یا خطوط منحنی) منحنی‌الخط، چول‌دار، قوس‌دار، پرچول، چول پیرامون، چول پیرا (curvilineal هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curvilinear

  1. adjective Deviating from a straight line
    Synonyms: arced, arched, arciform, bent, curvilineal, bowed, curved, rounded

ارجاع به لغت curvilinear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curvilinear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curvilinear

لغات نزدیک curvilinear

پیشنهاد بهبود معانی