امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curvy

ˈkɜːrvi ˈkɜːvi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
دارای انحنا، پرچول، پرپیچ‌و‌خم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a curvy road
- راه پرپیچ‌و‌خم
adjective
(عامیانه) رجوع شود به: curvaceous
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curvy

  1. adjective Having a full, voluptuous figure
    Synonyms:
    curvaceous buxom stacked shapely sonsy curvey well-developed bosomy busty built full-bosomed sonsie voluptuous well-endowed

ارجاع به لغت curvy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curvy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curvy

لغات نزدیک curvy

پیشنهاد بهبود معانی