با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cut The Mustard

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom informal
انتظارات را برآورده کردن، از عهده‌ی کاری برآمدن، به‌خوبی کاری را انجام دادن
- The team's performance didn't cut the mustard, leading to their early exit from the tournament.
- عملکرد تیم انتظارات را برآورده نکرد و به خروج زودهنگام آن‌ها از مسابقات منجر شد.
- Despite his confidence, he just couldn't cut the mustard during the final exams.
- علی‌رغم اعتمادبه‌نفسش، او نتوانست در امتحانات نهایی عملکرد خوبی داشته باشد.
- The new marketing strategy didn't cut the mustard, so they had to revise it.
- استراتژی بازاریابی جدید به‌خوبی عمل نکرد، بنابراین آنها مجبور شدند که در آن تجدیدنظر کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cut the mustard

  1. idiom come up to expectations; reach the required standard

ارجاع به لغت cut the mustard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut the mustard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cut-the-mustard

لغات نزدیک cut the mustard

پیشنهاد بهبود معانی