با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cut Through

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
از میان رد شدن، میانبر زدن
phrasal verb
برطرف کردن، فائق شدن، گذر کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cut through

  1. phrasal verb Deal with an issue quickly
  2. phrasal verb Take a shortcut through

ارجاع به لغت cut through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cut-through

لغات نزدیک cut through

پیشنهاد بهبود معانی