امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cut Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B1
ریز‌ریز کردن، قطعه‌قطعه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
phrasal verb
دلخور کردن، آزرده کردن
phrasal verb
زخمی کردن، زخم و زیلی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cut up

  1. phrasal verb make fun of; criticize
    Synonyms:
    censure condemn crucify denounce give a rough time knock pan rap reprehend reprobate ridicule skin vilify
  1. phrasal verb be rowdy
    Synonyms:
    act up caper carry on cavort clown fool around joke misbehave play play jokes romp roughhouse show off whoop it up
    Antonyms:
    be serious
  1. phrasal verb cut into smaller pieces, chop, mince
    Synonyms:
    carve dice divide slice
  1. phrasal verb Lacerate; wound by multiple lacerations; injure or damage by cutting

ارجاع به لغت cut up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cut-up

لغات نزدیک cut up

پیشنهاد بهبود معانی