امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dangerous

ˈdeɪndʒrəs ˈdeɪndʒrəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more dangerous
  • صفت عالی:

    most dangerous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
خطرناک، خطیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- It is dangerous to drive fast.
- تند راندن خطرناک است.
- Too much experience is a dangerous thing.
- تجربه‌ی زیادی هم خطرناک است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dangerous

  1. adjective hazardous, troubling
    Synonyms:
    alarming bad breakneck chancy critical dangersome deadly delicate dynamite exposed fatal formidable hairy heavy hot impending impregnable insecure jeopardous loaded malignant menacing mortal nasty on collision course parlous perilous portentous precarious pressing queasy risky serious serpentine shaky speculative terrible thorny threatening ticklish touch-and-go touchy treacherous ugly unhealthy unsafe unstable urgent viperous vulnerable wicked
    Antonyms:
    careful guarded safe secure unhazardous untroubled

لغات هم‌خانواده dangerous

ارجاع به لغت dangerous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dangerous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dangerous

لغات نزدیک dangerous

پیشنهاد بهبود معانی