با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Dated

    ˈdeɪtɪd ˈdeɪtɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم شخص مفرد:

      dates

    • وجه وصفی حال:

      dating

    • صفت تفضیلی:

      more dated

    • صفت عالی:

      most dated

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C2
    (اسناد) تاریخ‌دار، با تاریخ
    adjective
    کهنه، منسوخ، از رواج‌افتاده، از مدافتاده
    - Separate the dated letters from the undated ones.
    - نامه‌های تاریخ‌دار را از نامه‌های بی‌تاریخ جدا کن.
    - His style is outdated.
    - سبک او باب روز نیست.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dated

    1. adjective out-of-date
      Synonyms: antiquated, archaic, behind the times, obsolescent, obsolete, old-fashioned, old hat, outdated, outmoded, out of style, passé, unfashionable

    لغات هم‌خانواده dated

    ارجاع به لغت dated

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dated

    لغات نزدیک dated

    پیشنهاد بهبود معانی