با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dealership

ˈdiːlərʃɪp ˈdiːləʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dealerships

معنی و نمونه‌جمله

noun
(عاملی که توزیع انحصاری کالا یا خدمتی را در ناحیه‌ای به‌عهده دارد) نمایندگی
- He owns the Ford dealership in our town.
- او در شهر ما نمایندگی (اتومبیل‌های) فورد را دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dealership

  1. noun A business established or operated under an authorization to sell or distribute a company's goods or services in a particular area
    Synonyms: franchise

ارجاع به لغت dealership

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dealership» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dealership

لغات نزدیک dealership

پیشنهاد بهبود معانی