با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Defragment

diːˈfræɡment / / ˌdiːfræɡˈment ˌdiːfræɡˈment
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
کامپیوتر یکپارچه سازی کردن، الحاق کردن، به هم پیوستن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت defragment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defragment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defragment

لغات نزدیک defragment

پیشنهاد بهبود معانی