امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Denunciation

dɪˌnʌnsiˈeɪʃn dɪˌnʌnsiˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
بدگویی، عیب‌جویی، اتهام، شکایت، چغلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the church's denunciation of the government's activities
- تقبیح اعمال دولت توسط کلیسا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد denunciation

  1. noun condemnation, criticism
    Synonyms:
    accusation arraignment blame castigation censure charge cursing damning denouncement derogation dressing down fulmination incrimination indictment invective knock obloquy rap reprehension reprimand reprobation smearing stigmatization upbraidment vilification
    Antonyms:
    appreciation approval commendation compliment praise

ارجاع به لغت denunciation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denunciation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/denunciation

لغات نزدیک denunciation

پیشنهاد بهبود معانی