امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deportation

ˌdipɔːrˈteɪʃn̩ ˌdiːpɔːˈteɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
تبعید، نفی بلد، اخراج، جلای وطن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the deportation of undesirable aliens
- اخراج خارجیان ناخواسته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deportation

  1. noun banishment
    Synonyms:
    displacement eviction exile expatriation expulsion extradition ostracism relegation removal transportation
    Antonyms:
    approval permission

ارجاع به لغت deportation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deportation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deportation

لغات نزدیک deportation

پیشنهاد بهبود معانی