امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Deportment

    dɪˈpɔːrtmənt dɪˈpɔːtmənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    اخلاق، رفتار، سلوک، وضع، طرز برخورد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Their deportment made every one uneasy and angry.
    - رفتار آنان همه را ناراحت و عصبانی کرد.
    - Their different personalities are reflected in their deportment.
    - شخصیت متفاوت آن‌ها در رفتارشان منعکس شده.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد deportment

    1. noun carriage, manner of person
      Synonyms: actions, address, air, appearance, aspect, bearing, behavior, cast, comportment, conduct, demeanor, mien, port, posture, set, stance

    ارجاع به لغت deportment

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «deportment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deportment

    لغات نزدیک deportment

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند