امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Despot

ˈdespət / / -ɑːt ˈdespɒt / / -ət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    despots

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
حاکم مطلق، سلطان مستبد، ستمگر، ظالم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Our previous director was a despot.
- رئیس قبلی ما فردی مستبد بود.
- medieval despots
- حاکمان ظالم قرون وسطی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد despot

  1. noun dictator
    Synonyms:
    autocrat Hitler monocrat oppressor slavedriver tyrant

ارجاع به لغت despot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/despot

لغات نزدیک despot

پیشنهاد بهبود معانی