امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deviate

ˈdiːvieɪt ˈdiːvieɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deviated
  • شکل سوم:

    deviated
  • سوم‌شخص مفرد:

    deviates
  • وجه وصفی حال:

    deviating
  • شکل جمع:

    deviates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective adverb
منحرف، کج‌رو شدن، انحراف ورزیدن، غیرسالم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - intransitive adjective adverb
منحرف شدن
- The plane deviated from its course.
- هواپیما از مسیر خود منحرف شد.
- I will never deviate from moral principles.
- در اصول اخلاقی هرگز کج‌روی نخواهم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deviate

  1. verb stray from normal path
    Synonyms:
    aberrate angle off avert bear off bend bend the rules break pattern circumlocate contrast deflect depart depart from differ digress divagate diverge drift edge off err get around go amiss go haywire go off on tangent go out of control go out of way leave beaten path not conform part shy swerve swim against stream take a turn turn turn aside vary veer wander
    Antonyms:
    go straight keep stay

لغات هم‌خانواده deviate

  • verb - intransitive
    deviate

ارجاع به لغت deviate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deviate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deviate

لغات نزدیک deviate

پیشنهاد بهبود معانی