با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dishful

ˈdɪʃfəl ˈdɪʃfʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
(به‌اندازه‌ی یک بشقاب پر) یک بشقاب
- He ate a dishful of Chello Kabob and said, "what's for lunch?"
- او یک پرس چلوکباب کامل را خورد و گفت: "نهار چی داریم؟"
- She gave me a dishful of gold coins.
- یک بشقاب پر از سکه‌ی طلا به من داد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dishful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dishful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dishful

لغات نزدیک dishful

پیشنهاد بهبود معانی