امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dishonest

dɪˈsɑːnɪst dɪsˈɒnɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more dishonest
  • صفت عالی:

    most dishonest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
نادرست، متقلب، تقلب‌آمیز، دغل‌بازانه، فاقد امانت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They kicked dishonest politicians out.
- سیاست بازان نادرستکار را برکنار کردند.
- A dishonest wife who has an affair.
- زن نانجیبی که رابطه‌ی نامشروع دارد.
- I've always told you the truth and have never been dishonest with you.
- همیشه به تو راست گفته و هرگز به تو نارو نزده‌ام.
- a dishonest police officer
- افسر پلیس نادرست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dishonest

  1. adjective lying, untruthful
    Synonyms:
    backbiting bent bluffing cheating corrupt crafty crooked cunning deceitful deceiving deceptive designing disreputable double-crossing double-dealing elusive false fraudulent guileful hoodwinking mendacious misleading perfidious recreant shady shifty sinister slippery sneaking sneaky swindling traitorous treacherous tricky two-faced two-timing unctuous underhanded unfair unprincipled unscrupulous untrustworthy villainous wily
    Antonyms:
    aboveboard ethical fair frank honest moral open principled scrupulous trustworthy truthful

Collocations

  • be dishonest with

    روراست نبودن، صادق نبودن (با کسی)، نارو زدن

ارجاع به لغت dishonest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dishonest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dishonest

لغات نزدیک dishonest

پیشنهاد بهبود معانی