با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Disk

dɪsk dɪsk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    disks

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: disc

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
لوح، دیسک (برای ذخیره‌ی اطلاعات)
- He inserted the disk into the DVD player.
- لوح را در دستگاه پخش DVD قرار داد.
- The disk was scratched and unreadable.
- دیسک خراشیده بود و قابل خواندن نبود.
noun countable B2
صفحه‌ی گرد (هر شیء مسطح دایره‌ای)
- The dog had a metal disk attached to its collar.
- صفحه‌ی گرد فلزی‌ای به قلاده‌ی سگ وصل شده بود.
- My sister's kitten had a shiny metal disk attached to its collar for identification.
- بچه‌گربه‌ی خواهرم صفحه‌ی گرد فلزی براقی داشت که به عنوان وسیله‌ی شناسایی به قلاده‌اش وصل شده بود.
noun countable
کالبدشناسی دیسک
- Sitting for long periods can put pressure on the disks in your spine.
- نشستن طولانی‌مدت می‌تواند به دیسک‌های ستون‌فقرات فشار وارد کند.
- The disk in my spine was causing me a lot of pain.
- دیسک ستون‌فقراتم درد زیادی به من وارد می‌کرد.
noun countable
قرص (ماه و خورشید و غیره)
- the moon's disk
- قرص ماه
- the disk of the sun sank in darkness
- قرص خورشید در سیاهی غرق شد
noun countable
قدیمی ورزش دیسک (صفحه‌ای مدور که در ورزش پرتاب دیسک از آن استفاده می‌شود)
- The athlete threw the disk with all his might.
- ورزشکار با تمام قدرت دیسک را پرتاب کرد.
- She trained diligently every day to improve her disk throwing technique.
- او هر روز با پشتکار تمرین می‌کرد تا تکنیک پرتاب دیسک خود را بهبود بخشد.
noun countable
صفحه (گرامافون)
- When the needle drops, the disk begins to play music.
- وقتی سوزن می‌افتد، صفحه شروع به پخش موسیقی می‌کند.
- John placed the disc on the turntable.
- جان صفحه را روی گردونه گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disk

  1. noun round object
    Synonyms: circle, disc, discoid, discoidal, discus, dish, flan, plate, platter, quoit, sabot, saucer, shell

Collocations

ارجاع به لغت disk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disk

لغات نزدیک disk

پیشنهاد بهبود معانی