امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dismayed

dɪsˈmeɪd dɪsˈmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dismays
  • وجه وصفی حال:

    dismaying

معنی

adjective
دلسرد، ناراحت، بیمناک، ناامید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dismayed

  1. verb Lower someone's spirits; make downhearted
    Synonyms:
    horrified feared shaken daunted discouraged terrified appalled upset shocked disheartened demoralized unhinged disconcerted subdued rattled abashed panicked dispirited petrified dreaded alarmed disillusioned discomforted dejected disappointed deprived confounded affrighted depressed
    Antonyms:
    assured encouraged
  1. adjective Struck with fear, dread, or consternation
    Synonyms:
    aghast appalled shocked

ارجاع به لغت dismayed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dismayed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dismayed

لغات نزدیک dismayed

پیشنهاد بهبود معانی