امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Distraught

dɪˈstrɑːt dɪˈstrɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more distraught
  • صفت عالی:

    most distraught

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شوریده، ناراحت، پریشان، پریشان‌حواس، آشفته، سراسیمه، شوریده‌حال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She was distraught with grief for her dead husband.
- سوگ شوهر مرحومش او را کاملاً شوریده‌حال کرده بود.
- She was distraught when she found out her dog had run away.
- وقتی فهمید که سگش فرار کرده، آشفته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distraught

  1. adjective very upset, worked-up
    Synonyms:
    addled agitated anxious beside oneself bothered concerned confused crazed crazy discomposed distracted distrait distressed flustered frantic harassed hysterical in a panic like a chicken with its head cut off mad muddled nonplussed nuts out of one’s mind overwrought perturbed rattled raving shook up thrown tormented troubled unglued unscrewed unzipped wild worried
    Antonyms:
    calm gladdened happy pleased untroubled

ارجاع به لغت distraught

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distraught» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distraught

لغات نزدیک distraught

پیشنهاد بهبود معانی