با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dosage

ˈdoʊsɪdʒ ˈdəʊsɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dosages

معنی و نمونه‌جمله

noun
مقدار تجویز‌شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
- The prescribed dosage is one teaspoon every hour.
- میزان تجویز‌شده، یک قاشق چای‌خوری در هر ساعت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dosage

  1. noun A measured portion of medicine taken at any one time
    Synonyms: dose

ارجاع به لغت dosage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dosage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dosage

لغات نزدیک dosage

پیشنهاد بهبود معانی