با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Double-check

ˌdʌbəlˈtʃek ˌdʌbəlˈtʃek
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive noun
دوباره سنجی، بازبینی مجدد
verb - transitive verb - intransitive noun
دوباره سنجی کردن، دوباره بررسی کردن، بازبینی کردن، دوباره دیدن
- Double-check all of the receipts.
- همه‌ی رسیدها را دوبار بررسی کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد double-check

  1. noun Something that checks the correctness of a previous check
    Synonyms: countercheck

ارجاع به لغت double-check

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «double-check» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/double-check

لغات نزدیک double-check

پیشنهاد بهبود معانی