امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Double-cross

ˌdʌbəlˈkrɒs ˌdʌbəlˈkrɒs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
نارو زدن، دو دوزه بازی کردن، دورویی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He is a man who even double-crossed his own brother.
- او مردی است که حتی به برادر خودش نارو زد.
noun verb - transitive
نارو، دورویی، عهدشکنی، خیانت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد double-cross

  1. verb to deceive or betray someone
    Synonyms:
    beguile betray bluff cheat con cross deceive defraud double deal dupe four-flush hoodwink humbug illude juggle mislead scam sell sell down the river sell out sell out split stab in the back swindle take in trick two-time two-time
    Antonyms:
    be open tell truth

ارجاع به لغت double-cross

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «double-cross» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/double-cross

لغات نزدیک double-cross

پیشنهاد بهبود معانی