با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Drove

droʊv droʊv drəʊv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    drive
  • شکل سوم:

    driven
  • سوم شخص مفرد:

    drives
  • وجه وصفی حال:

    driving

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
رمه، گله، دسته، محل عبور احشام
زمان گذشته ساده فعل Drive
- a drove of sheep on the Dodge City road to City-Sioux
- گله‌ی گوسفند در راه داج سیتی به سو سیتی
- Droves of people came to see his tomb.
- دسته‌های مردم برای دیدن آرامگاه او آمدند.
- He drove the car.
- او اتومبیل را راند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drove

  1. noun large gathering
    Synonyms: collection, company, crowd, crush, drive, flock, herd, horde, mob, multitude, pack, press, rout, run, swarm, throng

ارجاع به لغت drove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drove

لغات نزدیک drove

پیشنهاد بهبود معانی