امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Drunk

drʌŋk drʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    drink
  • گذشته‌ی ساده:

    drank
  • سوم‌شخص مفرد:

    drinks
  • وجه وصفی حال:

    drinking
  • شکل جمع:

    drunks
  • صفت تفضیلی:

    drunker
  • صفت عالی:

    drunkest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مست، مخمور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He drank so much that he became drunk.
- او آن‌قدر نوشید که مست شد.
- He is drunk.
- او مست است.
- drunk with victory
- سرمست پیروزی
noun countable
آدم مست
- His father is a drunk.
- پدرش عرق‌خور است.
- I saw a drunk.
- مستی را دیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drunk

  1. adjective intoxicated by alcohol
    Synonyms:
    bashed befuddled boozed up buzzed crocked feeling no pain flushed flying fuddled glazed groggy high inebriated juiced laced liquored up lit lush muddled plastered potted seeing double sloshed stewed stoned tanked three sheets to the wind tight tipsy totaled under the influence under the table wasted
    Antonyms:
    sober straight
  1. noun person who is inebriated
    Synonyms:
    alcoholic boozer carouser dipsomaniac drinker guzzler inebriate lush sot sponge wino

Idioms

لغات هم‌خانواده drunk

  • verb - transitive
    drink

ارجاع به لغت drunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drunk

لغات نزدیک drunk

پیشنهاد بهبود معانی