گذشتهی ساده:
driedشکل سوم:
driedسومشخص مفرد:
driesوجه وصفی حال:
dryingصفت تفضیلی:
drierصفت عالی:
driestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کاملاً خشک شدن یا کردن
ترک اعتیاد کردن
کاملاً خشک شدن یا کردن
محروم کردن
ناپدید شدن
از حرف افتادن، ساکت شدن
(عامیانه) بیتجربه، ناآزموده، تازه کار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dry